ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

سیسمونی

خیلی گشتم تا بفهمم معنا و مفهوم و ریشه ی واژه ی سیسمونی از کجاست. یک حس غریبی میگفت که این یک کلمه ی فرانسویه ولی هیچ پشتوانه ی علمی ای (!) براش یافت نشد. فعلا به همین بسنده کردم.  و اما اندر حکایت سیسمونی ما : از مدتها پیش از بارداری می شنیدم که مادران باردار از ماه هفت اتاق نوزادشون رو با کلی خوشحالی می چیدند و ماههای باقیمانده رو مدام به رفت و آمد به اتاق نوگلشون و  ذوق کردن و بی تابی کردن برای دیدن گل روی ش میگذراندند. مدام این جمله رو می شنیدم : دیگه نمیتونم تحمل کنم ، میخوام ببینمش، چرا تموم نمیشه و... یا اطرافیان که مدام به من تذکر می دادن : ماه فلانی ؟ واای حالا صبر کن مگه میگذره ! و بعد از توضیح من که : اتفاقا ...
8 شهريور 1391

کلاس زایمان در آب

امروز اولین جلسه کلاس زایمان در آب تشکیل شد! از ساعت 5 و نیم تا 7 و نیم ، و خب انصافا کلاس خوبی بود. 4 تا خانم کپل و شکم گنده که هی به شکماشون نگاه می کنن و با ذوق و خنده و شادی درباره ی این شکم های برامده حرف میزنن. توی اتاق مجاور اتاق زایمان ! البته زائویی توش نبود ! کف زمین با کلی بالش و بالشتک و محیطی کاملا زنونه که چادر و روسری رو دراری و راحت لم بدی یا پاتو دراز کنی و خلاصه هر جور که راحتی بشینی سر کلاس. توی این هوای گرم دو تا کولر هم روشن می کنن تا مبادا گرمت بشه.با پذیرایی مخصوص خانمهای باردار : شیر و خرما ! اینقدر خوشمزه بود که نگو ، انگار که تا حالا شیر خرما نخورده باشی!!!   یک مامای مهربون و با تجربه و خوش رو و خدا رو ش...
20 تير 1391

وقتی که تو شهید بشوی

یقین دارم  که خدا تو رو همین جوری نمی بره حتما شهیدت می کنه از بس که هیچ شباهتی با زمینی ها نداری   اینو نوشتم واسه روزی که اتفاق افتاد واسه اینکه حالا که هستی لحظه لحظه شو با تمام وجود فرو بدم تو خودم واسه اینکه ادعا کنم اولین نفری بودم که می دونستم چرا؟ چون هیچ کس مثل همسرت تو رو نمی شناسه... از همین الان صبر میخوام ازت...ممنونم 
20 تير 1391

میلاد مادر و u

میلاد بانوی دو عالم (س) واسه من ، جدای از تمام فضاهای معنوی ،برکات مادی زیادی هم داره !  وقتی تولدتو سالگرد ازدواجتو روز زن و جدیدا روز مادر (!) ت یکی باشه خب معلومه که سیل تبریکات و هدایاست که به سمتت سرازیر میشه  مخصوصا اینکه خیلی تصادفی نوبت سونوت با روز میلادشون یکی بشه و اونجا بفهمی که بانوی مهربانت ی دونه دختر بهت هدیه دادن!؟ ی دونه فاطمه بانوی کوچولو ؛ و همه ی اینا یعنی اینکه من خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوشبختم خوشبخت ترین مادر (!) روی زمین..... 
24 ارديبهشت 1391

نوروزت مبارک

شب چهارشنبه سوری بود که فهمیدیم 6 هفته و 3 روز از وجود u می گذره تو برای خودت بزرگ شده بودی و کاری هم به کار ما نداشتی قلب تو در تب و ناب بودن و ما هم برای خود... امروز که هفته گرد وجود تو برای ماست ، نوروز است ، ابتدای سال 1391 نوروزت مبارک تا امروز تمام روزهای حاملگی برای من سرشار از شگفتی بوده و خواهد بود. انگار که تو خود تقویمی انگار تو قبل از تقویم روزها را میشماری و هفته به هفته تغییرات مرا ایجاد می کنی با شروع هفته شش حالت تهوع شروع می شود و انگار می دانی کی تمام می شود. با شروع هفته هفت عملیات هضم کند می شود و انگار می دانی کی تمام می شود. . . . انگار تو به خدا نزدیکی ، خیلی ...
28 فروردين 1391
1