سیسمونی
خیلی گشتم تا بفهمم معنا و مفهوم و ریشه ی واژه ی سیسمونی از کجاست.
یک حس غریبی میگفت که این یک کلمه ی فرانسویه ولی هیچ پشتوانه ی علمی ای (!) براش یافت نشد.
فعلا به همین بسنده کردم.
و اما اندر حکایت سیسمونی ما :
از مدتها پیش از بارداری می شنیدم که مادران باردار از ماه هفت اتاق نوزادشون رو با کلی خوشحالی می چیدند و ماههای باقیمانده رو مدام به رفت و آمد به اتاق نوگلشون و ذوق کردن و بی تابی کردن برای دیدن گل روی ش میگذراندند.
مدام این جمله رو می شنیدم : دیگه نمیتونم تحمل کنم ، میخوام ببینمش، چرا تموم نمیشه و...
یا اطرافیان که مدام به من تذکر می دادن : ماه فلانی ؟ واای حالا صبر کن مگه میگذره ! و بعد از توضیح من که : اتفاقا تا حالاش خیلی زود گذشته ، جواب می دادن : نچ ! نمیگذره...
خلاصه ی تمام این حرف و حدیث ها این شد که در حالی وارد هفته ی 32 میشم که هنوز اتاقی واسه دخترم آماده نکردیـــــــم !
به نظرتون دیر شده ؟