هدیه ای به من
هر از چند وقت یکبار که خیلی دختر خوبی باشم ، واسه خودم ی هدیه می گیرم و معمولا اون هدیه کتابیه که دوستش دارم.
و به خودم اجازه میدم که توش بنویسم ! تازه ، اونم با خودکار !!!
و اینجوریه که خودمو مهمونه یک لذت وصف ناشدنی می کنم.جدا غیر قابل توصیفه ، تمام لحظاتش سرشار از لذت و شوقه ،
لحظه انتخاب
لحظه خرید
لحظه پول شمردن
مسیر از کتابفروشی تا خونه
و لحظه خوندنش
و از همه بیشتر لحظه نوشتن توی کتاب!
و از اون بیشتر لحظه به اتمام رسیدنش
و وقتی که تمام شد ، اونو تو بغلم میگیرم و دراز می کشم و تا مدت ها به مطالبش فکر می کنم ، مثل یک خداحافظی طولانی در یک مهمانی خواستنی.
و تا چند وقت ذهنم در اون حرکت می کنه و هرجا بتونم از مطالبش بقیه رو هم مهمون میکنم.و وقتی که کم کم طعمش رو به اتمام رفت ، نوبت یک کار خوب دیگه میرسه که انجام بدم و بعدش ...جایزه ام !
چند روز پیش هم به پاس اینکه خیلی دختر خوبی بودم واسه خودم اینو خریدم
هنوز از لذت سرشارش کیفورم و سرشار از انرژی ؛اینقدر زیاد که تا چند وقت نیاز به هیچ تغییر و تنوع و تزریق انرژی ای نیست.
پ.ن: تحمل دوری از همسری به اندازه کافی کار خوب محسوب میشه ، مگه نه ؟؟!
چیزی رو از دوستی یاد گرفتم که سالهاست انجامش میدم ؛ اولا از همینجا دعاش می کنم که به راه راست هدایت بشه و عاقبت بخیر.
دوم اینکه میگم تا اگه خواستین شما هم این کار رو بکنین : هر کتابی رو که می خرم اولش می نویسم که از کجا و کی و در چه موقعیتی خریداری شده.