ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

خنده من سوال تو

1391/3/16 12:20
349 بازدید
اشتراک گذاری

احساس می کنم تا الان در نحوه خوابیدن هیچ تاملی نکردم و حالا که قراره مدل خاصی بخوابم حسابی سر در گمم !انگار که خوابیدن یک عمل ارادی و اکتسابی باشه و من در تمام این سالها سعی نکرده باشم اونو یاد بگیرم !

شب تا شب که می خوام بخوابم باید کلی تلاش کنم تا توی تخت جا بیفتم و مدلشو پیدا کنم ، و وقتی نیاز به غلت زدن پیدا می کنم دوباره پروسه ی پیدا کردن مدل مناسب تکرار میشه !

 و اینجوریه که هنوز نخوابیدم که صبح شده و باید بیدار شم !!!

 

یکی از عزیزانم داره توی بد گردابی چرخ می خوره و من هیچ کاری از دستم بر نمیاد...

در تمام مدتی که دارم سعی میکنم توی رختخواب جا بیفتم! فکر این عزیز هم سعی داره خودشو جا بندازه ، حالا تصور کنید چه وضعیتی پیش میاد:

در حالیکه سعی داری به بدبختی بخوابی ، یک فکر گزنده مانع میشه و مدام تو رو به خودش مشغول میکنه!

توی این اوضاع دلم میخواد ی نی نی فنقلی باشه و ازم سوال بپرسه ! سوالهایی که من مدتهاست از فکرشون اومدم بیرون و اگه کسی بپرسه کلــــــــــــــــــی می خندم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان یاس
26 خرداد 91 20:28
خیلی جالب نوشتی واقعا نوع قلمت برای من عالیه از این نوع نوشتن خیلی لذت میبرم
من که تجربه نداشتم ولی به نظرم خیلی سخته اینطوری خوابیدن اما خب بعد مدتی عادت میکنی
راستی اوقاتت را چطور میگذرونی توی این ایام؟


ممنونم عزیزم.انشاالله که تجربش کنی .
این روزا انگار که دارم به خط پایان می رسم تند تند می نویسم و طراحی می کنم و کلاس می رم و کتاب میخونم و ...