ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

ژست های مادرانه

از الان کلی حالات مختلف رو در نظر می گیرم و خودم رو خیلی قهرمانانه فرض میکنم که خیلی منطقی و با بینش و تدبیر و یک عالمه اطلاعات مفید تجربی و پزشکی روبروی معضل متصور نشستم و دارم خیلی راحت مشکل رو حل می کنم. خیلی منطقی ازش خواستم که راحت سُر بخوره و به دنیا بیاد و نذاره خیلی دردم بگیره خیلی منطقی با دخترم صحبت می کنم که بهتره روزها بیدار باشه و سر شب تا صبح بگیره بخوابه خیلی منطقی ازش می خوام که از شیر مادرش تغذیه کنه  خیلی منطقی ازش می خوام که آروم باشه و نا آرومی نکنه دلش درد نگیره ، لج نره ، زرد نشه و... و خیلی حق به جانب و پیروزمندانه در مقابل تمام مادرانی که عاجزانه از نخوابی و درد سینه و کولیک می نالن و گریه می کنن ، قی...
2 مرداد 1391

یک کشف مهم برای راحتی خانمهای باردار

چند روزه به کشف مهمی رسیدم و از اجرا کردنش بسیااار مشعوفم ؛ وقتی جنین بزرگ میشه ، از حدود ماه 5 و 6 ، اگر مادر دل بالا بخوابه بچه می افته روی یکی از رگ های اصلی و بند اومدن جریان خون اتفاقات نا گواری در پی خواهد داشت. حالا کشف بزرگ من : وقتی داریم راه می ریم یا نشستیم ، جنین و همون رگ مذکور در مقابل هم قرار دارن ولی به هم فشاری نمیارن ، اگه همین موقعیت رو موقع خواب شبیه سازی کنیم پس مشکلی پیش نمیاد! به همین راحتی حالا من موقع خوابیدن بالش ها رو جوری تنظیم می کنم که هم دل بالا باشم و هم جنین رو به او رگ نچسبونم ، البته این وضعیت رو بین پهلو به پهلو شدنام اجرا می کنم نه واسه خوابیدن بلند مدت.   پ.ن : همین جوری که پیش بره ، بار...
29 تير 1391

من و زایمان در آب

یکی از فواید خیلی مهم کلاس های زایمان در آبمون اینه که محل برگزاری کلاس کنار اتاق زایمانه ! و لا اقل روز زایمان با محیط آشنایی کافی رو داریم. و مامایی که هر هفته استاد کلاس ماست روز زایمان از همون لحظه اول در کنارمون حاضر میشه تا دکتر بیاد و اگر خانم دکتر دیر بیاد چون خودش خیلی با تجربه ست و مهربون ! نگرانی ها رو خیلی کاهش میده ،  این هفته ورزشهای جدید و انواع ماساژها رو تمرین کردیم. و شیر خرمای خوشمزه هم خوردیم. یکی از خانومای هفته پیش زایمان کرده بود ؛ سزارین... بعد از این همه کلاس و ورزش و تمرین نتونسته بود زایمان طبیعی کنه ، نه در آب و نه در خشکی  و درصد این مدل افراد خیلی هم کم نیست !  نمی دونم چه بر سرم خواهد...
29 تير 1391

سالگرد ازدواج

همیشه تمام تلاشم رو می کردم که خیلی خوب باشم ، همونطور که همسری می خواد ؛ تا محبتش رو جلب کنم ؛ تا زندگی رو براش لذت بخش کنم ؛ تا خونه اومدن رو براش خواستنی کنم ؛ تا وقتی ازش می پرسن از زنت راضی هستی با تمام وجود بگه آره ؛ تا از اینکه با من ازدواج کرده احساس پشیمونی نکنه؛ تا همه ی محبتش رو بذاره واسه من... اما این روزها انگار دلم می خواد که u  رو بیشتر از من دوست داشته باشه !  ولی نمی دونم چرا ، واقعا چرا ؟ این خیلی خوبه که هنوز هم منو حتی به یو ترجیح میده ولی انگار خیلی دارم "مادر" می شوم ... همه چیز برای دخترم ؛ حتی محبت انحصاری شوهرم...     ...
24 تير 1391

دخترم تکان می خورد

در حالیکه تمام زنها با اشتیاق تمام ازم می پرسن "بچه ات تکون می خوره " مردا ازم می پرسن "حالا بچه ات کی به دنیا می یاد"   انگار مردا باید بچه رو ببینن تا باورش کنن ولی زنها از همون روزهای اول باورش می کنن... حالا هی بگید زن و مرد با هم فرقی ندارن!
2 تير 1391

موج وبلاگی

به نظرم یکی از سخت ترین پروژه ی روزهای بارداری خوابیدنه! الان مدت هاست دارم دنبال ی مدل خوب واسه خوابیدن می گردم. دلم می خواست ی موج وبلاگی راه بندازم تا همه ی صاحبان تجربه بگن چه جوری این چند ماه رو می خوابیدن.  فقط لطفا کامل توضیح بدین : من به پهلو مب خوابم در حالیکه ی بالش بزرگ میون پام می ذارم و دستم رو زیر بالش می کنم !  ولی چندتا مشکل دارم : اول : اینکه گردنم درد می گیره دوم : دستم کش میاد سوم : هر بار که می خوام غلط بزنم باید بالشمو هم بغلطونم!!!   لطفا اگه پستی راجع ب این موضوع توی وبتون نوشتین منو مطلع کنین. شدیدا به تجاربتون نیاز دارم. ...
1 تير 1391

نیمه های راه

دارم کم کم به نیمه های راه می رسم ، 5 روز دیگه وارد هفته ی 20 میشم ، به همین مناسبت امشب با دخترم تنها توی خانه ماندیم و من واسش ی دفترچه با مزه درست کردم اونم توی سایت :  http://www.babycentre.co.uk   اگه دوست دارین شما هم این کار رو بکنین.  هنوز تکون هاشو حس نمی کنم . می دونم که نباید نگران باشم ولی خب متاسفانه نگرانم ! انگار که دارم مادر میشوم !!! همیشه به مامانم اعتراض می کردم که نگرانی هاتون بی مورده و... هنوز هیچی نشده دارم میشم عین تموم مادرا ...   و ... بوی بهشت به استشمام می رسد ـــــــــــ     ...
20 خرداد 1391

بدون عنوان

خدا رو شکر حالم خیلی بهتره و دوباره به زندگی امیدوار شدم ! تقریبا تمام دستورات ریحانه بهشتی رو انجام می دم. چند روزی میشه که علاقه شدیدی نسبت به u  پیدا کردم و دلم براش تنگ میشه ؛ انگاری که دارم مادر میشم !! از اونجاییکه علاقه وافری به مقدس اردبیلی دارم ، شروع کردم به خوندن کتاب حدیقة الشیعه  در کنارش مجموعه کتاب قصه کربلا رو هم که مهدی قزلی به قول خودش در ده فصل متصل منفصل نوشته رو دارم میخونم.روایتی ساده صریح و معتبر درباره ی واقعه ی کربلا. امیدوارم فرزند سالم صالح ساکت و سرحالی داشته باشم...
18 ارديبهشت 1391