ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

سالگرد ازدواج

1391/4/24 22:41
378 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه تمام تلاشم رو می کردم که خیلی خوب باشم ،
همونطور که همسری می خواد ؛
تا محبتش رو جلب کنم ؛ تا زندگی رو براش لذت بخش کنم ؛
تا خونه اومدن رو براش خواستنی کنم ؛
تا وقتی ازش می پرسن از زنت راضی هستی با تمام وجود بگه آره ؛
تا از اینکه با من ازدواج کرده احساس پشیمونی نکنه؛

تا همه ی محبتش رو بذاره واسه من...

اما این روزها انگار دلم می خواد که u  رو بیشتر از من دوست داشته باشه ! 
ولی نمی دونم چرا ، واقعا چرا ؟

این خیلی خوبه که هنوز هم منو حتی به یو ترجیح میده ولی انگار خیلی دارم "مادر" می شوم ...
همه چیز برای دخترم ؛ حتی محبت انحصاری شوهرم...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مرجان
24 تیر 91 13:41
ممنون که به من سر میزنی،خوشحالم میکنی.
من تقریبا از اوایل تولد علی مطالب آقای سلطانی تو"شوق رویش" و "کودک بازندگی" رو میخونم < عالیه خیلی دید درستی از بچه داری به آدم میده.
آدرسهاش کنار وبلاگم هست.



قبلا درباره شون شنیده بودم حالا فرصتی خوبیه که بیشتر بخونمش.
ممنونم
آشنا
24 تیر 91 15:05
منم دقیقا دیروز همین حس رو داشتم. اما تا اومدم بگم، نمی دونم چی شد که مزه مزه اش کردم تو دهنم و اخر سر هم نگفتم!!


داریم به اجتماع قلوب می رسیم ؟
تارا
26 تیر 91 13:25
این روزا واسه من دعا کنید
سمیه
28 تیر 91 1:19
چه مامان خوبی
اما دوست داشتن پدرانه رابا دوست داشتن همسرانه مقایسه نکن هر کدوم جایگاه خودش رو دارند


حرف خوبی زدی
ممنون
مامان نفس طلایی
28 مرداد 91 0:18
مبارک باشه ... جالبه این عشق مادرانه


واسه خودمم عجیبه