ژست های مادرانه
از الان کلی حالات مختلف رو در نظر می گیرم و خودم رو خیلی قهرمانانه فرض میکنم که خیلی منطقی و با بینش و تدبیر و یک عالمه اطلاعات مفید تجربی و پزشکی روبروی معضل متصور نشستم و دارم خیلی راحت مشکل رو حل می کنم.
خیلی منطقی ازش خواستم که راحت سُر بخوره و به دنیا بیاد و نذاره خیلی دردم بگیره
خیلی منطقی با دخترم صحبت می کنم که بهتره روزها بیدار باشه و سر شب تا صبح بگیره بخوابه
خیلی منطقی ازش می خوام که از شیر مادرش تغذیه کنه
خیلی منطقی ازش می خوام که آروم باشه و نا آرومی نکنه
دلش درد نگیره ، لج نره ، زرد نشه و...
و خیلی حق به جانب و پیروزمندانه در مقابل تمام مادرانی که عاجزانه از نخوابی و درد سینه و کولیک می نالن و گریه می کنن ، قیافه گرفته ام که : مشکل از شماست وگرنه بچه داری خیلی راحته و فقط باید کمی صبور باشی .اصلا دختر های این روزها خیلی نازپرورده هستند ، منو ببین چقدر راحتم !!!
پ.ن : توصیه جدی میکنم که اگه باردارین ، اصلا دیدنی زن تازه زاییده و بچه ی 1 هفته ای نرین !