ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

ژست های مادرانه

1391/5/2 15:58
346 بازدید
اشتراک گذاری

از الان کلی حالات مختلف رو در نظر می گیرم و خودم رو خیلی قهرمانانه فرض میکنم که خیلی منطقی و با بینش و تدبیر و یک عالمه اطلاعات مفید تجربی و پزشکی روبروی معضل متصور نشستم و دارم خیلی راحت مشکل رو حل می کنم.

خیلی منطقی ازش خواستم که راحت سُر بخوره و به دنیا بیاد و نذاره خیلی دردم بگیره

خیلی منطقی با دخترم صحبت می کنم که بهتره روزها بیدار باشه و سر شب تا صبح بگیره بخوابه

خیلی منطقی ازش می خوام که از شیر مادرش تغذیه کنه 

خیلی منطقی ازش می خوام که آروم باشه و نا آرومی نکنه

دلش درد نگیره ، لج نره ، زرد نشه و...

و خیلی حق به جانب و پیروزمندانه در مقابل تمام مادرانی که عاجزانه از نخوابی و درد سینه و کولیک می نالن و گریه می کنن ، قیافه گرفته ام که : مشکل از شماست وگرنه بچه داری خیلی راحته و فقط باید کمی صبور باشی .اصلا دختر های این روزها خیلی نازپرورده هستند ، منو ببین چقدر راحتم !!!

 

پ.ن : توصیه جدی میکنم که اگه باردارین ، اصلا دیدنی زن تازه زاییده و بچه ی 1 هفته ای نرین ! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

شفق
2 مرداد 91 23:51
من هر شب لحظه هایی رو تصور میکنم که باید بیدار شم و آرومش کنم. چون سابقه نوزادی همسرم در ناآرومی، غیرقابل باوره........


واای عین همسر من ! و البته کمی خودم !!!
سارا
3 مرداد 91 0:09
بله حرف یه مادر یه هفته ای، با حرف یه مادر دو ماهه زمین تا آسمون فرق می کنه. حتی حس و حالش نسبت به زایمان طبیعی. خود من دو سه روز اول از زایمان طبیعی پشیمون بودم اما بعدش آدم فراموش می کنه... و غرورش براش می مونه و قله نوردیش.


دقیقا منم خودمو به امید غرور اینده ش امیدوار نگه داشتم !
مرجان
3 مرداد 91 10:28
توصیه آخرت بسیااااار درست بود<
کاری که من تو ماه 7 بارداریم کردم تا آخر بارداری حس میکردم که غم بزرگ رو دلمه.



کاش یکی قبلش این توصیه رو به من کرده بود!؟
من.
3 مرداد 91 10:34
تجربه نشون داده هر چقدر جلوی بقیه مامانها ژست بگیری، همون قدر سرت میاد!! نکن این کارو!


مخصوصا اگه همه نشسته باشن منتظر ! تا ببینن چه گلی به سر خودتو بچتو بشریت میزنی !!!؟
سميه
3 مرداد 91 18:57
اين فكرها تو سر همه ماردان باردار هست
حتي وقتي بچه بدنيا مياد و مشكلاتشون شروع ميشه و نميدونند چكار كنند با خودشون ميگن حتما يكي از صفحات اون كتاب يا سايت رو خوب نخوندم وگرنه همه چي رو من ميتونم حل كنم در حالي كه ديگه بايد يادبگيرند كه بچه داري معادله رياضي نيست و هميشه با نوشته هاي كتابها جور نيست!


انگاری که تا به سرم نیاد باورم نمیشه که جواب خیلی از سوالا هنوز تو کتابا نیومده!؟
مهدیا
4 مرداد 91 12:17
گلی خانوم خیلی ایده آل فکر کردی . به دنیا که بیاد این تو نیستی که براش تعیین تکلیف می کنی بلکه اونه که مثل یک پادشاه فرمان می ده.
ولی موافقم مثبت نگاه کنی و از همه چیزش لذت ببری.
من که موافقم هیشکی تا 10 روز دیدن زائو نره.
مواظب خودت باش .


بعضی وقتا احساس می کنم خوش بینیم داره تبدیل میشه به ساده لوحی !
مخصوصا وقتی بقیه خاطرات زایمانشونو واسم تعریف می کنن!!!
سارا
5 مرداد 91 14:40
در مورد اینکه بچه چطوری باشه، اصلا صفر و یکی نیست. هر بچه ای یه جوره و قطعا تو باید کتاب قلق های بچه ی خودت رو بخونی و ورق بزنی و به موقعش، تدبیر مناسب کنی.
اما توی مسائل تربیتی، اگه اصولی و بر اساس توصیه های دینی و روایی و روانشناسی رفتار کنی لااقل مطمئنی که تو به وظیفه ات عمل کردی. نتیجه مهم نیست حقیقتا.
همین الان گاهی به من میگن اینقدر سعی می کنی مطهره رو خوب تربیت کنی اگه بعدا خراب بشه بیشتر می خوره توی ذوقت. ما ام دلمون خنک می شه. و من می گم ما رو به انجام وظیفه موظف کردن نه به چشم دوختن به نتیجه.
و اینکه گاهی ممکنه احساس کنی منطقی بودنت رو بچه درک نمی کنه. اما صد در صد متوجه می شه. حتی توی نوزادی. من الگوی خوبی در این مورد دیده بودم که حتی با بچه ی شش ماهه اش که گریه می کرد منطقی رفتار می کرد. واقعا بچه های توی تربیت منطقی خیلی متفاوت رشد می کنن.


پس امیدوار باشم که میتونم منطقی باهاش رفتار کنم؟
منم همین باور رو دارم که وظیفمو انجام بدم باقیش با اونه...
یه دختر محجبه(مجردی به سَبک خدایی)
9 مرداد 91 10:36
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
تبریک میگم..ان شاءالله قدمشون براتون خیر باشه
خیلی خوبه که به خودتون انرژی مثبت میدید!
منم مطمئنم که شما می تونید.



سلام
ممنونم
معتقدم که آدم با تلقین زنده ست...
ه
10 مرداد 91 2:27
تلقین دخیله ولی یقین بیشتر دخیله مامان نی نی
کاش بلاگفا بودید به روز میشدید متوجه میشدم


موافقم
با هر دو تا حرفت !
آشنا
10 مرداد 91 17:03
من اخر هفته می رم یه بچه ی هفت روزه رو ببینم انشالله.

به نظرم از این رویای شیرین که همه چی خوب و راحته در میام این طوری! یه کم دنیا برام واقعی می شه احتمالا


نه نرو !!!
همون رویای شیرین بهتره ، بعدا فرصت زیادی واسه آشنا شدن با حقیقت داری !؟
مامان محمد امین
14 مرداد 91 14:38
عزیزم نگران نباش ها، حتما دخترت به همه حرفات گوش میده و دقیقا همونطوری رفتار میکنه که تو میخوای!!!
ضمنا باهات موافقم در مورد اینکه در دوران بارداری اصلا نباید دیدن زائو رفت. من هم چنین کاری کردم و تا مدتها حالم بد بود!


خدا کنه همین طور باشه که میگی
کاش یکی زودتر به من گفته بود که نرم !